Sunday, January 17, 2010


ما نیز روزگاری

لحظه‌ای سالی‌ قرنی هزاره یی از این پیش ترک

هم در این جای ایستاده بودیم

بر این سیاره بر این خاک

در مجالی تنگ - هم از این دست

در حریر ظلمات، در کتان آفتاب

ر ایوانِ گسترده‌ی مهتاب

در تارهای باران

در شادَرْوانِ بوران

در حجله‌ی شادی

در حصارِ اندوه

تنها با خود


تنها با دیگران

یگانه در عشق

یگانه در سرود

سرشار از حیات

سرشار از مرگ.

ما نیز گذشته‌ایم

چون تو بر این سیاره بر این خاک

در مجالِ تنگِ سالی چند

هم از این‌جا که تو ایستاده‌ای اکنون

فروتن یا فرومایه

خندان یا غمین

سبک‌پای یا گران‌بار

آزاد یا گرفتار.

ما نیز
روزگاری
آری.

آری
ما نیز
روزگاری...

..........امروز زامبی متولّد شد و دید چقدر زامبی هست..........

No comments:

Post a Comment