علیرضا پهلوی با تفنگ شکاری دیروز خودش رو کشت
الان ساعت ۲ صبح، باید بخوابم که صبح ۸ بیدار شم، اما دلم میخواد اینارو بنویسم،
میگن، افسردگی، دیپرشن، پوچی، و هزار مزخرف دیگه باعث میشه آدم دست به این کار وحشیانه بزنه
من کاری ندارم که افسرده هست یا نیست، سوالم اینه ...
آدم حق نداره برای ادامه زندگیش تصمیم بگیره؟ یعنی واقعاً اومدیمو یکی نتونست، مثلا پای زندگیش زایید
آقا اصلا نمیخواد بیشتر تلاش کنه، خسته شده ، نمیرسه، راهی نمیبینه، باید بره مثل کسخلها انرژی مثبت بگیره؟ یا یه احمقی پیدا شه بگه تلاش کن؟ زندگی حاصل تلاش منو تو هستش؟ آخه یکی نیست بگه مرتیکه اون موقع که من یه درد ناگفتنی دارم، مگه تو قراره کونت پاره شه؟ چرا انقدر راحت تو این دنیا هرکی واسه هرکی دیگه تصمیم میگیره؟
چقدر عصبانیم؟ تو فازی هستم که از هرچی نقل قول راجع به این شاهزاده علیرضا پهلوی میشه عصبانیم میکنه....
میخوام ثابت کنم آخه آقا شما چی میدونید؟ چرا الکی حدس میزنید؟ یکی میگه سیاسی! اونیکی میگه دلش واسه باباش تنگ شده! یکی دیگه میگه تنها بوده!
میخوام بگم من با اون بنده خدا که الان نیست کاری ندارم؛ صحبت من اینه که خودکشی یه فاز پایانی نیست. یه سکوت دائمی هست. یعنی یه جایی میرسه عدم که میگه من دیگه برای ادامه دلیلی نمیبینم، حالا دلیل نداره حتما اتفاق خارق العاده بیفته! اصلا دلیل ادامه ندادن اینه که آدم به جایی میرسه که نمیتونه بگه به بقیه که چرا نمیخواد ادامه بده، اگه میتونست خوب میگفت و دیگه تموم نمیکرد کار رو که!
صحبت سر اینه که من هنوز یه مقدار موند به اینجا برسم که پایان بدم، اما حرف ناگفتنی دارم! حرفی که شاید هیچ وقت و هرگز نگم، و هیچکس و هرگز حدس نزنه،
اما خیلی دوست دارم اگه یهروز من به جای این آقای علیرضا کهن شدم، خواهشاً کسی نظر برام نده، آخه شمایی که انقدر از من دور بودید که حتا نمیتونید حدس بزنید این حرف ناگفتنی چی هستش، چرا الکی چرتو پرتو نظر میدید؟ بشینید و این جملرو بگید، که من راجع به علیرضا میگم الان....
"علیرضا پهلوی، خدا رحمتت کنه، حتما تشخیص دادی اینطوری راحتتری، من که نمیدونم چرا، ولی به تصمیمت راجع به زندگیت که خصوصیترین بخش زندگیت هست احترام میگذارم"
راهش هم مهمه، باید در آرامش و بی درد باشه...
زامبی سکوت میکنه، زامبیها این اجازهرو دارند که هروقت نخواستند ادامه ندن، اونایی هم که زندگیشون رو دوست دارن تا عبد ادامه بدن...حد عقل خلقشون انقدر منصف بوده که اگه هرطوری میخواد خلقشون کنه حداقل بذاره انتخاب ادامهٔ زندگیشون با خودشون باشه